Mohsen Nakhaei

Master's Student in the Field of Health, Safety and Environmental Management / Shahid Sadoughi University of Medical Sciences, Yazd, Iran
۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «انسان پست مدرن» ثبت شده است

چگونه یک بدبخت مدرن باشیم؟

این پاپتی‌های احمقی که از آن ور دنیا برای مردمی خسته و پر از رنج فرمول مثبت اندیشی تجویز می‌کنند، مردمی که هر روز با سطحی‌ترین نیازها دست و پنجه نرم می‌کنند و دیگر خودشان را هم از یاد برده‌اند، نگاه کرده‌ام به حماقتی که این شیادان را هر روز هار‌تر و گرسنه‌تر می‌کند، تا با بلاهت آدم‌هایی بیمار و بی‌عار، دکان و دستگاهی راه بیندازند، به ما یاد می‌دهند چگونه بدبخت مدرن باشیم، ماله کشی درد و رنج، با توهمی بیمارگونه که تو را در منجلاب کهکشانی از وهم و خیال به دام می‌اندازد، چه بامزه، من هم اگر آن ور دنیا در رفاه بودم برایتان، هر روز از لزوم مبارزه با افکار منفی، و مثبت اندیشی با رویکرد باز شدن چاکرا و عرفان، یا مثلا از این جملات«خودت باش بانو»(یک درصد هم فکر نکن خیلی خری بانو، چون خریت را امروز نشانه مستقل بودن و قدرتمند بودن می‌دانند)+ با چاشنی این کانسِبت که«من همینم که هستم حتی به غلط»اصلا کی درست و غلط رو تعیین می‌کنه؟ :))سمینار می‌گذاشتم. به راستی مثبت اندیشی یک توهم مدرن است.

محسن نخعی
محسن نخعی جمعه, ۲۱ آبان ۱۴۰۰، ۰۱:۰۸ ق.ظ

زندگی همین لذت های کوچک است.

تن دادن انسان پست مدرن، به ناله‌های سانتی‌مانتال و چرندیاتی چون

تنهایی بهتر، عشق فقط عشق اول، آدم فقط یکبار عاشق میشه، زن مستقل، مرد سینگل، هم در نوع خود بیماری قرن است، اینکه گیر رابطه‌ها و آدم‌هایی در گذشته‌ای، اینکه جرات و جسارت روبرو شدن با ابرهای تاریک وجودت که آدمی بی‌ارزش بر روح‌ات به یادگار گذاشته را نداری، خودت را پشت مفاهیم ادبی و فلسفی بی‌ارزش پنهان نکن، این کار از تو یک احمق ترسو می‌سازد که از دور حقیر بودنت پیداست.

 

اگر هر لحظه کسی را نداری که شب‌ها با صدایش آرام شوی، اگر کسی را نداری تا بی‌تابانه او را در آغوش کشی، اگر کسی را نداری که شریک لحظات دلتنگی و غم تو باشد زندگی را باختی.

 

در انتهای زندگی، هیچ تعالی و آرمان شهری وجود نخواهد داشت، که زندگی سراسر همین لذت‌های کوچک است، از دست داده می‌فهمد بهای تنهایی را، او که در خانه‌ سالمندان شب و روز را پشت سر می‌گذارد، خوب معنی پوچی انتهای مسیر را هر لحظه با خود تکرار می‌کند. زندگی جز لذت بردن آنقدر بی معنا و‌ پوچ است که دیگر نیازی به بدتر کردن آن با تنها بودن نیست، آخر تو می‌مانی و یک پیری چروکیده بدون رویا و منزوی که عصر جمعه‌هایت بوی ویکس و ملین می‌دهد.

محسن نخعی
محسن نخعی پنجشنبه, ۲۰ آبان ۱۴۰۰، ۱۲:۳۱ ق.ظ