پرسه زدن در خاطرات
پرسه زدن در خاطراتی، که آدمهایش بنا بر لیاقت، ارزش و ظرفیتاشان دیگر در آن وجود ندارند، و یا احساساتی که دیگر منقضی شده، جز فرسایش روح چیزی به ارمغان نمیآورد. آدمی میل و کششی عجیب به این نوستالژیهای احمقانه دارد. نشئگی عجیبی که در مصرف زخم و خاطرات مشمئز کننده است، او را عمیقا به وجد میآورد، واقعیت اینکه ما اکثر اوقات در توهم یک تراژدی غرق میشویم تا دستان حقیقت را از گلویمان برداریم، به شکل بامزهای فریب میدهیم، خودمان را، دیگرانی را. بخشی به این دلیل، ما به طرز وحشتناکی به بازنده بودن اعتیاد داریم، زیرا تجربههای نو همواره با مسئولیت پذیری و اضطراب انتخاب همراه است، در شکست نوعی لَختی و نقاب مظلومیت نهفته است که عمده آدمها میلی شدید به استفاده و ارتزاق از آن دارند.