Mohsen Nakhaei

Master's Student in the Field of Health, Safety and Environmental Management / Shahid Sadoughi University of Medical Sciences, Yazd, Iran
۹۶ مطلب با موضوع «گاه نوشت» ثبت شده است
مرا بکش و سپس عاشقم باش

مرا بکش و سپس عاشقم باش

محسن نخعی
محسن نخعی پنجشنبه, ۱۲ فروردين ۱۴۰۰، ۰۱:۳۴ ق.ظ

مرا بکش و سپس عاشقم باش

از هیچ مفهوم می‌سازیم،

سپس ناشیانه تا انتهای سقوط می‌رویم،

تن به رابطه‌های مسموم می‌دهیم،

خود را متعهد به مرام و مسلک های بیهوده می‌کنیم،

متعهد به آدم ها و احساس‌های اشتباهی که خودمان هم از آن سر در نمی‌آوریم،

ناگهان از خواب بیدار می‌شویم گیج و مبهوت خود را در سراشیبی عمر گرفتار کرده‌ایم

شاید زندگی همین است، در نقطه‌هایی با خود روبرو می شویم که می‌ دانیم اشتباه است اما

از ترس شکستن قداست غرور،

ترس شرمندگی از ‌پاهایی که از فرط خستگی در این جاده گذاشته‌ایم،

ادامه مسیر اشتباه را به جان می خریم تا با خود شرمنده‌امان در آیینه روبرو نشویم.

به گمانم عشق به آدم های اشتباهی مانند کندن زخمی کهنه است،

لذتی توام با درد، وقتی آن را نثار میکنی، جانانه اسلحه به دست معشوق می‌دهی.انگار عشق، سراسر تکرار این جمله است« مرا بکش و سپس عاشقم باش»

هرگز به آدمی که در حال فروپاشی است نزدیک نشو

هرگز به آدمی که در حال فروپاشی است نزدیک نشو

محسن نخعی
محسن نخعی چهارشنبه, ۱۱ فروردين ۱۴۰۰، ۱۱:۲۵ ب.ظ

هرگز به آدمی که در حال فروپاشی است نزدیک نشو

جایی در میان زندگی به نقطه‌ای میرسی که دیگر لذت را نمی‌پسندی، حتی آدم ها برایت زیبا نیستند...

انگار هنوز سهمی از نرسیدن‌ها در سینه‌هایت سنگینی می‌کند، مصرف میکنی، آدم‌هارا، پول را، اما انگار خوب نیستی.

هرگونه تقلایی که می‌زنی انگار سهمی از گذشته را برایت بازسازی می‌کند.

فقدان معنا دچارت کرده، جایی بین ملال و بی معنایی گیر افتادی، ایثار می‌کنی، نقاب منجی را به صورت می‌زنی اما نمی‌شود.

گاهی زندگی همین است، تکرار ملال‌هایی که شاید روزی هدف بودند.

چند روزی است که می‌خواهم به دوستی پند و اندرز بدهم اما خودم می‌دانم که هیچ وقت اهل این کارها نبودم، شاید بعدترها برایش نوشتم که:

زمان به تنهایی حلال هیچ مشکلی نیست.

تو منجی عالم بشریت نیستی سرت به کار خودت گرم باشد.

عشق و ایثار  زیادی آدم هارا می ترساند، گرگ گرسنه درون آدم هارا با اصرار به محبت زیادی بیدار نکن.

هرگز به آدمی که در حال فروپاشی است نزدیک نشو.

سی سالگی

سی سالگی به بعد، سن اصرار نکردن است.

محسن نخعی
محسن نخعی چهارشنبه, ۱۱ فروردين ۱۴۰۰، ۰۹:۳۹ ب.ظ
Whataboutism

Whataboutism

محسن نخعی
محسن نخعی چهارشنبه, ۱۱ فروردين ۱۴۰۰، ۰۴:۲۱ ب.ظ

Whataboutism

دستگاه پروپاگاندای اتحاد جماهیر شوروی در دوران جنگ سرد تکنیکی داشت به نام« Whataboutism»
( پس چه ایسم)

تکنیک اینگونه عمل می‌کرد که به عنوان مثال شما هرگونه انتقادی از سیستم را به زبان می‌آوردید، به جای پاسخ به آن مشکل که شکل صحیح حل مشکل است ، از تکنیک «Whataboutism» استفاده می‌شد

به این صورت که به جای پاسخ به سوال شما یک مشکل از دنیای غرب را جایگزین می‌کرد. بعنوان مثال :

- چرا مرغ گران شده؟
+پس فقیر‌های آمریکا رو چی میگی ؟!

در یک فرم کلی در زبان فارسی این نوع مغلطه در فرهنگ گفتمان قالب ایرانی جا افتاده است.

شکل کلی آن چنین قالبی است : "حالا من اینطوری، ولی تو چی؟"

این روزها، آدم‌های بسیار زیادی از نقاب فرافکنی و نوعی مکانیسم دفاعی استفاده می‌کنند...

بامزه اینکه حق به جانبی و تمسخر دیگری هر لحظه دارد در بطن تک تک ما رسوخ می کند.

اولین نوشته آقا محسن

خب به اصرار یکی از دوستان نزدیکم، شروع میکنم به نوشتن و انتشار اون ...

هدف اصلاح عقاید غلط و اشتراک گذاشتن عقایده و حتی ایده های کاراست .

گه گاهی تحلیل میکنم و گه گاهی دلنوشته هایم را منتشر خواهم کرد .

بسیار خوشحال میشم که تبادل داشته باشیم در زمینه های مختلف ...

هر آنچه در این وبگاه منتشر خواهد شد،تجربیات،ایده ها و تفکر و عقیده های شخصی من بوده و هیچ ربطی به جریانی خاص ندارد . البته گاهی محتوای آموزشی در زمینه های مختلف منتشر خواهم کرد .

محیط سایت خیلی سادست سعی میکنم به دلخواه خودم و به مرور تغییرش بدم ..

از شما بازدید کننده گرامی هم دعوت میکنم که نظراتتون رو در مورد مطالب منتشر شده با م درمیون بگذارید ...

و در نهایت شعار همیشگی من :

استاد تغییر باشیم نه قربانی تقدیر ... 

محسن نخعی
محسن نخعی چهارشنبه, ۱۱ فروردين ۱۴۰۰، ۰۱:۲۰ ب.ظ
من کیستم ؟!

من کیستم ؟!

محسن نخعی
محسن نخعی دوشنبه, ۹ فروردين ۱۴۰۰، ۱۰:۵۲ ب.ظ

من کیستم ؟!

من  تابعی از پول پدرم و رفاهی که فراهم کرده + تلاش های خودم در دایره ای از منابع  که در زندگی ام بوده + شانس + ارتباطات
شاهد موفقیت هایی در زندگی ام هستم،

نبود این موقعیت ها را بهانه ای برای تلاش نکردن نمی دانم.

من در مواجه با دیگرانی که حتی برای روزمرگی های ساده می جنگند،

ادعای خود ساخته بودن،

مستقل بودن و لایق بودن را نمیکنم،

تحقیر و ادعایی هم ندارم،

بخش بزرگی از این خروجی در زندگی را مدیون قرار گرفتن در شرایطی که هیچ دخالت و تلاشی برای آن نداشته ام، هستم.

قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ---- ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰